خواستم ببوسمش، ترسیدم و لرزه به جانِ لبم افتاد خواستم ببوسمش، ترسیدم و خون به روی لبم افتاد نوشیدمش و بوسیدنش، با سرفهای از یادِ من افتاد!
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه *
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
Δ