به قول پیرمرد دانا...
به تنِ بی‌جانِ شهید...
کمی ایستاده بوسیدنت...
فریاد و فریاد و فریاد...
اَروند خروشنده به گِل نِشانده‌ای...
مکیدن - مکیدن و بازهم...
بر تاریخ زخمگین‌ات گریه کن...
و مترسک‌های احساس...
عطری ولی ماندگار...
کاش این آخرین آخرم باشد...
دور تو می‌گردم...
رو به سویِ تو می‌روم...