دیوانه‌ی بی‌عار

توی موهایم پیر شده‌ام

در فکرهای سیاه

تلفیق مرض‌های متخلف

هم‌خوابگی استعاره و کنایه

دویدن بی‌محابا، در تشویش و اعوجاج

و

رقص سماع در سرگردانی خویشتن

جنگ من با سایه‌ام

خون چرک‌آلود کودک درون

رفت و آمد ماندن و رفتن

استخوان‌درد رویاهایم در خواب

بود این‌ها

گوشه‌ای از زندگی یک دیوانه‌ی بی‌عار

به اشتراک بگذارید...
Print
Telegram
X
WhatsApp
Threads
LinkedIn

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته‌های دیگر...