سبزغلامی

وب‌سایت اروند سبزغلامی

سرزمین هر آدمی، یک خانه‌ی غربت دارد. که در مالکیت هیچ کسی نیست، که جای هیچ‌ کسی نیست. مکان اَمنِ تنهایی آدمی‌ست. دیوار به دیوار خانه‌اش آیینه‌ست و او می‌پندارد که خود را دارد. که از خودش فقط خودش باقی می‌ماند. آنجاست که خود را می‌بیند و به یقین می‌رسد که غریب است. که برای اینجا و اکنون نیست و در نهایت نخواهد بود و نیست. که غربت مِلکِ آبا و اجدادی آدم است. که غربت همه دارایی من است.

آخرین یادداشت‌های من

بسیار کوتاه...

آخرین اشعار من

عاشقانه‌های کوتاه...